غوغای سکوت
دقت كردهاي، نگاه ما به پيامبر، ائمه و حضرت فاطمه زهرا عليهم السلام بيشتر جنبه عاطفي و معنوي دارد. بيشتر به مصائب آنان نگاه كردهايم و اشك ريختهايم و كمتر به جايگاه آنها نگريستهايم. سخنانشان را به عنوان متخصصاني بينظير، مطالعه نكردهايم. اگر هم خواستهايم كمي دقيقتر باشيم، آنها را انسانهايي خوب و درستكار دانستهايم كه به مستمندان كمك ميكرده و داراي اخلاقي خوش بودهاند و در مقابل ظلم و استبدادِ ظالمان زمان خويش ايستادهاند. اكنون نيز هر وقت بيماريم يا بيمارِ دكتر جواب كرده داريم، يا گرفتاريم و دلمان گرفته و از همه چيز نااميد شدهايم يا ناداري بر ما فشار آورده است راه توسل را پيش ميگيريم و درب خانهيشان را ميكوبيم.
تا بحال پرسيدهاي اين نگاه كامل است يا نه؟
كارها و اعتقادات ياد شده اشتباه نيست ولي كامل هم نيست. مثل كودكي كه پدرش را فردي مهربان فرض ميكند كه هر گاه كودكش چيزي طلب كرد، خوردنياي به دستش ميدهد و وي را نوازش مينمايد. اين كودك در نگاهش اشتباه نكرده، امّا ديدگاهش نسبت به پدر بسيار سطحي و كودكانه است. نگاهي كه نقش و وظايف اصلي پدر را در زندگي خود، ناديده انگاشته است.
آري، جايگاه اصلي امامت و نقش خليفةُاللّهي ائمه عليهم السلام در ميان جنبههاي علمي و معنوي آنان ناديده گرفته شده است. آنان داراي جنبههاي مختلف شخصيتي، مديريتي، وِلايي، سياسي و... هستند كه به برخي از آن به زيبايي در زيارت جامعة كبيره اشاره شده است.
مقام معظم رهبري در سخنراني خود در دومين كنگره جهاني حضرت رضا عليه السلام در تأكيد بر نقش سياسي ائمه عليهم السلام فرمودند:
«عنصر مبارزة سياسي حاد، كه خطِّ ممتد زندگي ائمة هدي عليهم السلام را در طول 250 سال تشكيل ميدهد در لابلاي روايات و احاديث و شرح حالهاي ناظر به جنبة علمي و معنوي، گم شده است.
زندگي ائمه عليهم السلام را ما به عنوان درس و أُسوه بايد فرا بگيريم و نه فقط به عنوان خاطرههاي شكوهمند و ارزنده و اين بدون توجه به روش و منش سياسي اين بزرگواران ممكن نيست.»
ايشان در ادامه به تشريح عنصر مبارزه ميپردازند كه خلاصة آن را در پي ميآوريم:
«منظور اين است كه مبارزات ائمه معصومين عليهم السلام فقط مبارزة علمي و اعتقادي و كلامي نبود، يك مبارزة مسلحانه هم نبود از قبيل آنچه در زندگي جناب زيد و بازماندگانش ديده ميشود. مبارزهاي بود با يك هدف سياسي. آن هدف سياسي چيست؟ عبارت است از تشكيل حكومت اسلامي. البته نميتوانيم بگوييم كه ميخواستند حكومت اسلامي را در زمانِ خودشان –يعني هر امامي در زمان خودش- به وجود بياورند. آيندههاي ميانمدت و بلندمدت و در مواردي هم نزديك مدت وجود داشت.»
نگاه به زندگاني حضرت فاطمه زهرا عليها سلام نيز از مطلب ياد شده مستثني نيست. از اين رو بايسته است با تأملي بيشتر به زندگي آن بزرگوار نظر افكنيم.
تربيت
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله به امر الهي فرزند بزرگوارش حضرت فاطمه ع را تربيتي ويژه نمود و براي پذيرش مسئوليتي مهم و ايفاي نقشي بزرگ آماده کرد. تا با وجود وي و علي عليه السلام خط مبارک امامت آغاز گردد. بر اساس تربيت و اشراف پيامبر ص و مبتني بر دستورات الهي، حضرت فاطمه ع شخصيتي ويژه يافت به گونهاي که در خصوصيات و اخلاق به مانند پدر و تجسم زنده و عملي اراده الهي شد. از اين رو است که حضرتش به بالاترين موقعيت در ميان زنان عالم دست يافت و سيد زنان عالم از ابتداي خلقت تا روز قيامت گرديد. و خداوند به خشنودي وي خشنود و به ناراحتي وي ناراحت ميگردد.
آري شخصي که از هر رجس و پليدي پاک باشد و جز رضايت خداوند را در نظر نگيرد و سخط و ناراحتي خداوند را فراهم نسازد بايد که خداوند از خشنوديش خشنود و از ناراحتيش غضبناک شود.
و پيامبر اکرم ص در حقّش بفرمايد: با کسي که با وي در نبرد باشد در جنگم و با کسي که از در مسالمت با وي در آيد در صلحم.
از اين رو خصوصيات حضرت صديقه طاهره ع از وي شخصيتي ساخته است که به عنوان الگو براي تمام مسلمانان قرار گيرد. همانگونه که پدر بزرگوارش و اهل بيت ع الگوي خداجويان ميباشند. اما نکته ويژه در حضرتش الگو قرار گرفتن براي زنان عالم است. به گونهاي که هر زني که تصميم داشته باشد مسير هدايت، استقامت و نيکي را در دنيا و آخرت بپيماید سرمشقي بهتر از حضرت فاطمه ع نخواهد يافت.
مبارزات سياسي
شخصيت بي نظير سياسي حضرت فاطمه زهرا عليها سلام بخشي از تربيت الهي ايشان ميباشد که از كودكي در وجودش تبلور مييابد. حضرت از همان کودکي يار و همراه رسول خدا ص در انجام رسالت بود. کسي که پيامبر اعظم را در اوج مشکلات آرامش ميبخشد و با دستان کوچکش محبتهاي مادرانه به وي تقديم مينمود و از اين رو به "ام ابيها" ملقب گرديد.
حضور در جهاد و پرستاري از مجروحان به خصوص پدر بزرگوار و همسر شايستهاش از يک سو مايه دلگرمي و از ديگر سو کم نمودن از مشکلات صحنه مقاومت و مبارزه است.
قله مبارزات سياسي حضرت در دفاع از حريم ولايت تبلور مييابد. ايستادگي آن حضرت در مقابل ظلم و بيعدالتيِ پس از پدر بزرگواش نمونهاي بي نظير از مبارزة تمام عيارِ يار و ياوري تنها است که تا پاي جان براي عقيدهاش مبارزه ميكند.
بانويي الهي که از سر وظيفه درب خانة مهاجر و انصار را ميکوبد و آنان را به دفاع از "ولايت" فرا ميخواند و در مقابل آنان که خانهنشيني برگزيدهاند، زبان شِماتت گشوده و غاصبان را نکوهش مينمايد و در مسجد رسول خدا ص به مانند شيري ميغُرد و خطبه ميخواند. خطبهاي که نشان از جامعيت شخصيت و قدرت روحي وي دارد. سخنرانيي که سند رسوايي مدعيان دروغين اسلام را فراهم ميآورد.
گريهاش نيز سياسي بود. سياستي مؤثر كه غاصبانِ مدينهنشين را به امان آورد و از علي عليهالسلام خواستند كه زهراي مرضيه عليهاالسلام گريه خويش را محدود نمايد و يا شب بگريد و يا روز. آري گريه بانو به ميزاني تأثيرگذار بود كه حتي محل كوچكي كه در بقيع براي بانو فراهم نموده بودند (بيت الاحزان)، كه روزها حضرت با كودكشان به آنجا ميرفتند، از سر جهالتها تخريب گرديد.
اين مبارزه كه به شهادت حضرت منجر شد با شهادت به پايان نرسيد. دستور دفن، كفن و تشيع شبانه و عدم رضايت حضرت به حضور ديگران در تشيع جنازهيشان و مخفي شدن مرقد مطهرش همه و همه ادامه مبارزة حضرت فاطمه زهرا ع است.
آري زينب عليهاالسلام نيز شاگرد اين مکتب و فرزند اين مادر است که ميتواند در مقابل مصائب شکننده و ستم يزيديان چنان مقاومت نمايد که شعار عاشورا و حقايق آن را به نسلهاي بعد از خويش منتقل نمايد.
توجه به خدا
زكيه طاهره حضرت فاطمه زهرا ع،در ارتباط با خدا، نمونهاي ويژه بود. حسن بصري نقل ميکند: هيچ زني در اين امت عابدتر از فاطمه ع نبوده است. به قدري به نماز ميايستاد که پاهاي مبارکش متورم ميشد.
فرزند بزرگواش امام حسن ع فرمود: مادرم فاطمه را ديدم در شبِ جمعه تا به صبح در محراب که دائم نماز ميگزارد. ميشنيدم که براي مومنان دعا مينمود و از آنها نام ميبرد. زياد برايشان دعا کرد امّا براي خويش هيچ نخواست. به ايشان گفتم: مادرم! چرا آنگونه که براي ديگران دعا ميکردي براي خويش چيزي نخواستي؟ فرمود: پسرکم ابتدا ديگران، آنگاه خويشتن.
اين رويكرد و توجه به خدا نه فقط در محراب عبادت بلكه در زندگي روزمره حضرت خود نمايي ميكند. چه اينكه آموزگار فاطمه عليهاالسلام وي را چنين تربيت نموده است كه حتي در هنگام سنگيني مسايل توجهت به خدا باشد. داستان تسبيحات حضرت زهرا عليهاالسلام را شنيدهايد؟ آنگاه كه حضرت علي ع كار فراوان منزل فاطمه ع را ديد، فرمود: اگر خدمت پدرت برسی و تقاضای خدمتكار كنی تو را از مشقت اين همه كار باز میدارد.
فاطمه عليهاالسلام خدمت پيامبر صلی الله عليه وآله رسيد و چون جمعی را خدمت آن حضرت ديد، شرم كرد و برگشت امّا پيامبر صلی الله عليه و آله دانست كه فاطمه عليهاالسلام برای حاجتی آمده است.
حضرت علي عليهالسلام نقل ميكنند: فردای آن روز هنوز ما در بستر بوديم كه حضرت درب منزل آمد، سلام داد... جواب سلام آن حضرت را داديم و عرض كرديم يا رسول الله وارد شويد. پيامبر صلی الله عليه و آله وارد شد و بالای سر ما نشست و فرمود: فاطمه! ديروز چه حاجتی نزد پدرت داشتی؟ ترسيدم كه اگر پاسخ ندهيم از جا برخيزد اين بود كه من گفتم: يا رسول الله، فاطمه به قدری با مشك آب كشيده است كه بند مشك در سينهاش اثر گذاشته و به قدری دستاس كرده كه دستش تاول زده و آنقدر خانه را جارو زده كه بر جامهاش اثر نموده... لذا به او گفتم اگر نزد پدرت بروی و از او تقاضای خدمتكاری بنمايی، تو را از مشقت اين همه كار باز می دارد. پيامبر صلی الله عليه وآله فرمود: آيا نمی خواهيد به شما چيزی را بياموزم كه بهتر از خدمتكار است؟ هرگاه به بستر رفتيد سی و چهار مرتبه" الله اكبر" و سی و سه مرتبه "سبحان الله" و سی و سه مرتبه "الحمدلله" بگوييد. فاطمه عليهاالسلام با شنيدن اين سخنان عرض كرد: من از خدا و رسولش راضیام، من از خدا و رسولش راضیام."
خانهداري
بهترين سبک زندگي و خانواده آن است که هر يک از افراد خانواده در زندگي جايگاه خويش را داشته باشد. پدر نقش پدري خويش را ايفا کند و مادر در نقش مادري باشد. فرزند نيز جايگاه خويش را داشته باشد. نه اينکه وظايف جابجا شده، سالار منشي در زندگي حاکم شود يا آزادي و عدم نظارت در خانواده رخ دهد.
زندگي صديقه طاهره الگويي کامل در سبک زندگي است. در خانه حضرت عليهاالسلام هر يک از افراد جايگاه خويش را دارد.
حتي خدمتکار خانه نيز بيشتر از قرارداد اوليه، وظيفه و دستوري را دريافت نمينمايد.
«سلمان ع در اينباره نقل ميکند: روزي حضرت فاطمه ع در حال آرد نمودن جو با آسياب دستي بودند به گونهاي که دست حضرت زخمي شده بود. حسين ع نيز در گوشهاي از منزل از گرسنگي به شدت ميگريست. به حضرت عرض کردم: چنين خود را به زحمت نيندازيد در حالي که "فِضّّه" خدمتکار شما است.
صديقه طاهره فرمودند: پدرم رسول الله ص سفارش نمودند که برنامه خدمتش روز در ميان باشد و ديروز، روز خدمتش بود.»
روشن است اين نوع رفتار از نگاهي الهي سر چشمه ميگيرد. همان نگاهي که علي و فاطمه ع را در ابتداي زندگاني به نزد پيامبر ص ميکشاند که درباره کارهاي زندگي از وي مشورت بخواهند و پيامبر اکرم ص کارهاي درون خانه را به خانم خانه و کارهاي برون خانه را به مرد خانه ميسپارند.
ببينيم حضرت فاطمه ع در مقابل اين تقسيم کار، چه نظر دارد. حضرت فرمودند: «جز خدا نميداند که چقدر شاد شدم که پيامبر ص تحمل زحمت خانه را به دوشم گذاشت.»
آري حضرت صديقه طاهره اين مطلب را بيان مينمايند و مديريت خانه را كه به جز از زن برنميآيد برميگزينند و به آن افتخار مينمايند. چه اينكه كار زن در خانه كه از مرد بر نميآيد فقط شستن و رفتن نيست بلكه مديريت عاطفي و معنوي منزل است.
آري، اگر كار بيرون منزل نيز به گونهاي باشد كه جز از زن بَرنياد، لازم است زن ايثار نموده و با حفظ شرافت، عزت و عفت آن را به دوش كشد. اينجاست كه زن ميتواند افتخار كند كه به مانند فاطمه زهرا عليهاالسلام، آنگاه كه نياز اُفتد، از كار بيرون منزل نيز ترسي ندارم.
ديگر خصوصيت يادكردني زندگي خانم فاطمه عليهاالسلام در مديريت منزل، اين است كه بانو، خانهداري را نه فقط در حاكميت وظايف حقوقي و فقهي ميبيند بلكه در نگاه ايشان اخلاق بر تمام ارتباطهاي ديگر سايه افكنده است. روايت ذيل به روشني جايگاه اين اصل را به تصوير ميكشد.
روزي حضرت علي عليهالسلام پس از مدتي بيرون بودن از منزل به خانه آمدند و از حضرت فاطمه ع پرسيدند: چيزي در منزل براي خوردن هست؟ حضرت فاطمه ع چيزي براي پزيرايي در منزل نداريم و دو روزي است كه وضع اينگونه است. حضرت علي ع كه معلوم است در اطراف مدينه بودند، فرمودند چرا به من خبر نداديد تا براي منزل چيزي تهيه كنم؟
حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام فرمودند: از خدا حيا نمودم كه از همسرم چيزي تقاضا نمايم كه احساس كردم توانش را ندارد.
عفت و پاكدامني
جامعه پويا و موفق جامعهاي است كه در مسير دستيابي به قلههاي رشد و بالندگي از اصول خويش دور نيفتد و موانع را بر طرف سازد. يكي از موانع رشد و حتي از عوامل سقوط جوامع، فرو غلطيدن در امور مادي و بيعفتيها است.
زن كه به خاطر ويژگيهاي جسمي و روحي از لطافتهاي خاصي برخوردار است عفت و پاكدامني او حساسيت بيشتري دارد. از اين رو حضرت زهراي طاهره با حساسيت خاص اين امر را مد نظر قرار داده بودند. گزارشهاي رسيده از زندگي آن حضرت به روشني اين امر را به ما مينمايد.
نكته قابل توجه اين است كه اين دقت، در پاكدامني و عفت، بر حضور ايشان در اجتماع تأثير نگذاشته و به هنگامه لزوم چنان با اقتدار در جامعه حضور يافتهاند كه تاريخ با افتخار از آن به عنوان الگوي حضور اجتماعي زنان ياد مينمايد.
بي مناسبت نيست در اينجا به امر پوشش اشارهاي داشته باشيم.
پوشش مناسب زنان
فلسفه اصلي لزوم پوشش براي زن و مرد در سطح جامعه، حفظ عفّت عمومي و صيانت از فضاي معنوي جامعه و تحريك نشدن افراد به سوي شهوت¬ها و هوس¬ها است. در فضايي كه خانم¬ها، با حجابي ناقص يا بدون حجاب در منظر افراد نامحرم حاضر گردند و افزون بر زيبايي طبيعي خود، با آرايش¬هاي مصنوعي نيز بر زيبايي و جاذبه خود بيفزايند و پيوسته به نمايش آن بپردازند، زمينه مساعدي براي فساد اخلاقي فراهم مي¬گردد و آرامش روحي بينندگان و بويژه جوانان را، سلب مي¬نمايد. روشن است كه به دليل وجود ميل طبيعي به جنس مخالف در درون افراد، اين موضوع، هيچ گاه حالت طبيعي و بي اثر به خود نمي¬گيرد و برداشتن مرزهاي حجاب، به كاستن اثرات نامطلوب آن نمي¬انجامد.
امام رضا(ع) مي¬فرمايند: نگاه كردن به موهاي خانم¬هاي شوهردار و ديگر خانم¬ها حرام شد، به دليل آن كه مردان را به سمت شهوت¬ها و هوس¬ها تهييج مي¬كند و تهييج نيز فرد را به فساد سوق مي¬دهد.»
آمار بسيار بالاي مفاسد اخلاقي و جنسي در كشورهايي كه حجاب بانوان، قانوني نيست، تأييدي بر اين مطلب است.
آنچه از آموزه¬هاي ديني برمي¬آيد، حجاب مطلوب زن در هر زماني برابر است با رعايت موازين ثابت شرعي به اضافة عرف رايج. در توضيح اين مسئله ميتوان گفت:
براي آن كه پوشش مطلوب زن در برابر نامحرم تحقق يابد، بايستي دو عامل با هم در نظر گرفته شود:
عامل نخست: آن است كه موازين شرعيِ ثابت و تغيير ناپذير در اين باره، رعايت گردد. اين موازين عبارتند از:
پنهان داشتن زينت و زيبايي. قرآن در آيه 31 سورة نور، كه مهمترين آيه دربارة پوشش زن است، سه بار بر پنهان داشتن زينت زن تأكيد فرموده است. اين بدان رواست كه عامل تحريك كنندگي-كه فلسفه تشريع حكم حجاب است- بيش از همه در زينت و زيبايي زن نمود مي¬يابد. گسترة اين واژه، هر گونه زيبايي و جاذبة جنسي زن را شامل مي¬شود، به ويژه آرايش¬هاي غليظ و خيره كننده و حتّي لباس¬هاي زيبا و جذابّ. بنابراين، صرف پوشيده بودن بدن، كافي نيست و آشكار كردن لباس¬هاي زينتي مخصوص، كه به طور معمول زير لباس عادي يا پوشش روين مي-پوشند نيز، جايز نيست.
دومين موردي كه از موازين ثابت شرعي به شمار مي¬رود، تمام بدن زن در برابر نامحرم –جز صورت و دو كف دست- است. هرچند در مواردي، زينت نيز به شمار نيايد. قرآن كريم، پوشيدن سر، گريبان، زير گلو و سينه را با اين جمله، الزامي فرموده است: «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ نور(24)/31: و بايد روسرى خود را بر گردنِ خويش [فرو] اندازند. »
واژة خُمُر جمع خمار، به معني چيزي است كه زن با آن، سر خود را مي¬پوشاند. از شأن نزول آيه برمي¬آيد كه زنان، پيش از نزول آيات حجاب، روسري خود را از پشت گوش¬ها رد كرده و اطراف آن را به پشت سر خود مي¬انداختند و در نتيجه، گوش-ها، گوشواره¬ها، گردن و گريبان آن¬ها، نمايان بوده است. تا اين كه آيه ياد شده نازل گرديد و دستور داد روسري خود را بر گريبان اندازند.
عامل دوم: در نظر گرفتن عرف است. مقصود از عرف در اين جا، عرف رايج زنان در نوع پوشش در سطح يك جامعه است. بدين معنا كه پوشش رايج، مي¬تواند در تعيين حجاب مطلوب يا برتر، تأثير گذار باشد.
براي مثال، در كشور و يا شهري كه عموم خانم¬ها، از چادر مشكلي و حتّي پوشيه استفاده مي¬كنند اگر خانمي با مانتو روشن و بدون چادر در جمع حاضر ¬شود، زمينة تحريك كنندگي را دارا است، در حالي كه در منطقه¬اي كه غالب خانم¬ها با همين پوشش ظاهر مي¬شوند، چنين زمينه¬اي فراهم نمي¬گردد.
نيك روشن است كه اين دستور، به منظور تحريك نكردن افراد است. نيز به همين جهت، رنگ لباس مورد تأييد براي خانم¬ها نيز، تابعي از همين مسأله بوده و بسته به شرايط محيطي و ميزان تحريك كنندگي آن، احكامي متغيّر خواهد داشت.
در پايان اين بخش لازم است يادآوري شود كه حضرت فاطمه ع حجاب را نه تنها در پوشش فقط بلكه در عدم ارتباط غير ضرور با نامحرم ميدانند و هنگامي هم كه ضرورت اقتضا نمايد ارتباطي حداقلي و با رعايت موازين و خط قرمزها. لذا هنگامي كه با نامحرمي نابينا روبرو ميگردد كه به دعوت پيامبر ص پا به منزل گذاشته است خود را به گوشهاي ميكشد و در جواب پيامبر ص كه از فلسفه اين رفتار پرسش مينمايند، به نكتهاي ظريف اشاره ميكنند كه نشان از اصل عدم تحريك جاذبهاي ميان دو جنس دارد.
آياتي در حق فاطمه ع
سختيهاي دنيا و شيريني آخرت
علامه مجلسي در بحارالانوار از تفسير ثعلبي، از امام صادق(ع) نقل مي كند كه: رسول اكرم(ص)، فاطمه زهرا(س) را ديدند كه لباسي از پوست شتر بر تن داشت و به دست خود (گندم يا جو) آسياب مي كرد و فرزند خود را نيز شير مي داد. اشك از چشمان رسول خدا(ص) سرازير شده و فرمودند: دخترم، تلخي و سختي دنيا را پيشاپيش بچش تا شيريني آخرت را پس از آن دريابي.
عرض كرد: اي رسول گرامي پروردگار، خداي بزرگ را بر نعمت هايش سپاس مي گويم و به خاطر بخشيده هايش شكر فراوان دارم. پس از اين گفتگو بود كه آيه ششم سوره ضحي نازل شد: «ولسوف يعطيك ربك فترضي». «به زودي پروردگارت آن چنان بخششي بر تو نمايد كه راضي و خشنود گردي».
قيامت و دستگيري از شيعيان و دوستداران
در تفسير آيات چهارم و پنجم سوره روم: «... يومئذ يفرح المؤمنون بنصرالله ينصرمن يشاء...» «در آن روز مؤمنان بخاطر ياري خداوند خوشحال خواهند شد و او هركس را بخواهد ياري مي دهد.» شيخ صدوق از رسول خدا(ص) روايت مي كند كه حضرت از جبرئيل سؤال كرد: حبيب من جبرئيل، چرا فاطمه در آسمانها به «منصوره» و در زمين به «فاطمه» نام گرفت؟ جبرئيل فرمود «او در زمين فاطمه ناميده شد زيرا كه شيعيان او از آتش جهنم و دشمنانش از محبت او دور شدند و در آسمانها نيز منصوره ناميده شد، (به خاطر ياري نمودن مؤمنان در قيامت) آنچنانكه مراد از قول خدا در آيات «يومئذ يفرح المؤمنون بنصرالله ينصر من يشاء» ياري فاطمه ع به محبان و دوستدارانش در قيامت است.
خانه آسماني
علامه مجلسي از انس بن مالك و بريده نقل مي كند كه: رسول خدا(ص) آيه 37 سوره نور را قرائت نمودند: «في بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر اسمه يسبح له فيها بالغدو والاصال» در اين هنگام مردي برخاست و سوال كرد: يا رسول الله، اين خانه ها كدام است؟ حضرت فرمودند: خانه هاي انبياء. يكي از اصحاب برخاست و پرسيد: اي رسول خدا، آيا اين خانه نيز از همان خانه هاست؟ (به خانه علي و فاطمه اشاره نمود) حضرت فرمود: آري از برترين آنهاست.
اجر رسالت
در تفسير آيه 23 سوره شوري كه خداوند متعال مي فرمايد: «(اي رسول ما به امت) بگو: من از شما اجر رسالت جز اين نخواهم كه موّدت و محبت مرا در حق خويشاوندان منظور داريد.» ابن عباس نقل مي كند هنگاميكه اين آيه نازل شد، گفتند: اي فرستاده خدا، آنان كه خداوند متعال ما را به محبت و دوستي شان امر فرمود، چه كساني هستند؟ حضرت فرمودند: علي و فاطمه و دو پسران آنها.
دقت كردهاي، نگاه ما به پيامبر، ائمه و حضرت فاطمه زهرا عليهم السلام بيشتر جنبه عاطفي و معنوي دارد. بيشتر به مصائب آنان نگاه كردهايم و اشك ريختهايم و كمتر به جايگاه آنها نگريستهايم. سخنانشان را به عنوان متخصصاني بينظير، مطالعه نكردهايم. اگر هم خواستهايم كمي دقيقتر باشيم، آنها را انسانهايي خوب و درستكار دانستهايم كه به مستمندان كمك ميكرده و داراي اخلاقي خوش بودهاند و در مقابل ظلم و استبدادِ ظالمان زمان خويش ايستادهاند. اكنون نيز هر وقت بيماريم يا بيمارِ دكتر جواب كرده داريم، يا گرفتاريم و دلمان گرفته و از همه چيز نااميد شدهايم يا ناداري بر ما فشار آورده است راه توسل را پيش ميگيريم و درب خانهيشان را ميكوبيم.
تا بحال پرسيدهاي اين نگاه كامل است يا نه؟
كارها و اعتقادات ياد شده اشتباه نيست ولي كامل هم نيست. مثل كودكي كه پدرش را فردي مهربان فرض ميكند كه هر گاه كودكش چيزي طلب كرد، خوردنياي به دستش ميدهد و وي را نوازش مينمايد. اين كودك در نگاهش اشتباه نكرده، امّا ديدگاهش نسبت به پدر بسيار سطحي و كودكانه است. نگاهي كه نقش و وظايف اصلي پدر را در زندگي خود، ناديده انگاشته است.
آري، جايگاه اصلي امامت و نقش خليفةُاللّهي ائمه عليهم السلام در ميان جنبههاي علمي و معنوي آنان ناديده گرفته شده است. آنان داراي جنبههاي مختلف شخصيتي، مديريتي، وِلايي، سياسي و... هستند كه به برخي از آن به زيبايي در زيارت جامعة كبيره اشاره شده است.
مقام معظم رهبري در سخنراني خود در دومين كنگره جهاني حضرت رضا عليه السلام در تأكيد بر نقش سياسي ائمه عليهم السلام فرمودند:
«عنصر مبارزة سياسي حاد، كه خطِّ ممتد زندگي ائمة هدي عليهم السلام را در طول 250 سال تشكيل ميدهد در لابلاي روايات و احاديث و شرح حالهاي ناظر به جنبة علمي و معنوي، گم شده است.
زندگي ائمه عليهم السلام را ما به عنوان درس و أُسوه بايد فرا بگيريم و نه فقط به عنوان خاطرههاي شكوهمند و ارزنده و اين بدون توجه به روش و منش سياسي اين بزرگواران ممكن نيست.»
ايشان در ادامه به تشريح عنصر مبارزه ميپردازند كه خلاصة آن را در پي ميآوريم:
«منظور اين است كه مبارزات ائمه معصومين عليهم السلام فقط مبارزة علمي و اعتقادي و كلامي نبود، يك مبارزة مسلحانه هم نبود از قبيل آنچه در زندگي جناب زيد و بازماندگانش ديده ميشود. مبارزهاي بود با يك هدف سياسي. آن هدف سياسي چيست؟ عبارت است از تشكيل حكومت اسلامي. البته نميتوانيم بگوييم كه ميخواستند حكومت اسلامي را در زمانِ خودشان –يعني هر امامي در زمان خودش- به وجود بياورند. آيندههاي ميانمدت و بلندمدت و در مواردي هم نزديك مدت وجود داشت.»
نگاه به زندگاني حضرت فاطمه زهرا عليها سلام نيز از مطلب ياد شده مستثني نيست. از اين رو بايسته است با تأملي بيشتر به زندگي آن بزرگوار نظر افكنيم.
تربيت
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله به امر الهي فرزند بزرگوارش حضرت فاطمه ع را تربيتي ويژه نمود و براي پذيرش مسئوليتي مهم و ايفاي نقشي بزرگ آماده کرد. تا با وجود وي و علي عليه السلام خط مبارک امامت آغاز گردد. بر اساس تربيت و اشراف پيامبر ص و مبتني بر دستورات الهي، حضرت فاطمه ع شخصيتي ويژه يافت به گونهاي که در خصوصيات و اخلاق به مانند پدر و تجسم زنده و عملي اراده الهي شد. از اين رو است که حضرتش به بالاترين موقعيت در ميان زنان عالم دست يافت و سيد زنان عالم از ابتداي خلقت تا روز قيامت گرديد. و خداوند به خشنودي وي خشنود و به ناراحتي وي ناراحت ميگردد.
آري شخصي که از هر رجس و پليدي پاک باشد و جز رضايت خداوند را در نظر نگيرد و سخط و ناراحتي خداوند را فراهم نسازد بايد که خداوند از خشنوديش خشنود و از ناراحتيش غضبناک شود.
و پيامبر اکرم ص در حقّش بفرمايد: با کسي که با وي در نبرد باشد در جنگم و با کسي که از در مسالمت با وي در آيد در صلحم.
از اين رو خصوصيات حضرت صديقه طاهره ع از وي شخصيتي ساخته است که به عنوان الگو براي تمام مسلمانان قرار گيرد. همانگونه که پدر بزرگوارش و اهل بيت ع الگوي خداجويان ميباشند. اما نکته ويژه در حضرتش الگو قرار گرفتن براي زنان عالم است. به گونهاي که هر زني که تصميم داشته باشد مسير هدايت، استقامت و نيکي را در دنيا و آخرت بپيماید سرمشقي بهتر از حضرت فاطمه ع نخواهد يافت.
مبارزات سياسي
شخصيت بي نظير سياسي حضرت فاطمه زهرا عليها سلام بخشي از تربيت الهي ايشان ميباشد که از كودكي در وجودش تبلور مييابد. حضرت از همان کودکي يار و همراه رسول خدا ص در انجام رسالت بود. کسي که پيامبر اعظم را در اوج مشکلات آرامش ميبخشد و با دستان کوچکش محبتهاي مادرانه به وي تقديم مينمود و از اين رو به "ام ابيها" ملقب گرديد.
حضور در جهاد و پرستاري از مجروحان به خصوص پدر بزرگوار و همسر شايستهاش از يک سو مايه دلگرمي و از ديگر سو کم نمودن از مشکلات صحنه مقاومت و مبارزه است.
قله مبارزات سياسي حضرت در دفاع از حريم ولايت تبلور مييابد. ايستادگي آن حضرت در مقابل ظلم و بيعدالتيِ پس از پدر بزرگواش نمونهاي بي نظير از مبارزة تمام عيارِ يار و ياوري تنها است که تا پاي جان براي عقيدهاش مبارزه ميكند.
بانويي الهي که از سر وظيفه درب خانة مهاجر و انصار را ميکوبد و آنان را به دفاع از "ولايت" فرا ميخواند و در مقابل آنان که خانهنشيني برگزيدهاند، زبان شِماتت گشوده و غاصبان را نکوهش مينمايد و در مسجد رسول خدا ص به مانند شيري ميغُرد و خطبه ميخواند. خطبهاي که نشان از جامعيت شخصيت و قدرت روحي وي دارد. سخنرانيي که سند رسوايي مدعيان دروغين اسلام را فراهم ميآورد.
گريهاش نيز سياسي بود. سياستي مؤثر كه غاصبانِ مدينهنشين را به امان آورد و از علي عليهالسلام خواستند كه زهراي مرضيه عليهاالسلام گريه خويش را محدود نمايد و يا شب بگريد و يا روز. آري گريه بانو به ميزاني تأثيرگذار بود كه حتي محل كوچكي كه در بقيع براي بانو فراهم نموده بودند (بيت الاحزان)، كه روزها حضرت با كودكشان به آنجا ميرفتند، از سر جهالتها تخريب گرديد.
اين مبارزه كه به شهادت حضرت منجر شد با شهادت به پايان نرسيد. دستور دفن، كفن و تشيع شبانه و عدم رضايت حضرت به حضور ديگران در تشيع جنازهيشان و مخفي شدن مرقد مطهرش همه و همه ادامه مبارزة حضرت فاطمه زهرا ع است.
آري زينب عليهاالسلام نيز شاگرد اين مکتب و فرزند اين مادر است که ميتواند در مقابل مصائب شکننده و ستم يزيديان چنان مقاومت نمايد که شعار عاشورا و حقايق آن را به نسلهاي بعد از خويش منتقل نمايد.
توجه به خدا
زكيه طاهره حضرت فاطمه زهرا ع،در ارتباط با خدا، نمونهاي ويژه بود. حسن بصري نقل ميکند: هيچ زني در اين امت عابدتر از فاطمه ع نبوده است. به قدري به نماز ميايستاد که پاهاي مبارکش متورم ميشد.
فرزند بزرگواش امام حسن ع فرمود: مادرم فاطمه را ديدم در شبِ جمعه تا به صبح در محراب که دائم نماز ميگزارد. ميشنيدم که براي مومنان دعا مينمود و از آنها نام ميبرد. زياد برايشان دعا کرد امّا براي خويش هيچ نخواست. به ايشان گفتم: مادرم! چرا آنگونه که براي ديگران دعا ميکردي براي خويش چيزي نخواستي؟ فرمود: پسرکم ابتدا ديگران، آنگاه خويشتن.
اين رويكرد و توجه به خدا نه فقط در محراب عبادت بلكه در زندگي روزمره حضرت خود نمايي ميكند. چه اينكه آموزگار فاطمه عليهاالسلام وي را چنين تربيت نموده است كه حتي در هنگام سنگيني مسايل توجهت به خدا باشد. داستان تسبيحات حضرت زهرا عليهاالسلام را شنيدهايد؟ آنگاه كه حضرت علي ع كار فراوان منزل فاطمه ع را ديد، فرمود: اگر خدمت پدرت برسی و تقاضای خدمتكار كنی تو را از مشقت اين همه كار باز میدارد.
فاطمه عليهاالسلام خدمت پيامبر صلی الله عليه وآله رسيد و چون جمعی را خدمت آن حضرت ديد، شرم كرد و برگشت امّا پيامبر صلی الله عليه و آله دانست كه فاطمه عليهاالسلام برای حاجتی آمده است.
حضرت علي عليهالسلام نقل ميكنند: فردای آن روز هنوز ما در بستر بوديم كه حضرت درب منزل آمد، سلام داد... جواب سلام آن حضرت را داديم و عرض كرديم يا رسول الله وارد شويد. پيامبر صلی الله عليه و آله وارد شد و بالای سر ما نشست و فرمود: فاطمه! ديروز چه حاجتی نزد پدرت داشتی؟ ترسيدم كه اگر پاسخ ندهيم از جا برخيزد اين بود كه من گفتم: يا رسول الله، فاطمه به قدری با مشك آب كشيده است كه بند مشك در سينهاش اثر گذاشته و به قدری دستاس كرده كه دستش تاول زده و آنقدر خانه را جارو زده كه بر جامهاش اثر نموده... لذا به او گفتم اگر نزد پدرت بروی و از او تقاضای خدمتكاری بنمايی، تو را از مشقت اين همه كار باز می دارد. پيامبر صلی الله عليه وآله فرمود: آيا نمی خواهيد به شما چيزی را بياموزم كه بهتر از خدمتكار است؟ هرگاه به بستر رفتيد سی و چهار مرتبه" الله اكبر" و سی و سه مرتبه "سبحان الله" و سی و سه مرتبه "الحمدلله" بگوييد. فاطمه عليهاالسلام با شنيدن اين سخنان عرض كرد: من از خدا و رسولش راضیام، من از خدا و رسولش راضیام."
خانهداري
بهترين سبک زندگي و خانواده آن است که هر يک از افراد خانواده در زندگي جايگاه خويش را داشته باشد. پدر نقش پدري خويش را ايفا کند و مادر در نقش مادري باشد. فرزند نيز جايگاه خويش را داشته باشد. نه اينکه وظايف جابجا شده، سالار منشي در زندگي حاکم شود يا آزادي و عدم نظارت در خانواده رخ دهد.
زندگي صديقه طاهره الگويي کامل در سبک زندگي است. در خانه حضرت عليهاالسلام هر يک از افراد جايگاه خويش را دارد.
حتي خدمتکار خانه نيز بيشتر از قرارداد اوليه، وظيفه و دستوري را دريافت نمينمايد.
«سلمان ع در اينباره نقل ميکند: روزي حضرت فاطمه ع در حال آرد نمودن جو با آسياب دستي بودند به گونهاي که دست حضرت زخمي شده بود. حسين ع نيز در گوشهاي از منزل از گرسنگي به شدت ميگريست. به حضرت عرض کردم: چنين خود را به زحمت نيندازيد در حالي که "فِضّّه" خدمتکار شما است.
صديقه طاهره فرمودند: پدرم رسول الله ص سفارش نمودند که برنامه خدمتش روز در ميان باشد و ديروز، روز خدمتش بود.»
روشن است اين نوع رفتار از نگاهي الهي سر چشمه ميگيرد. همان نگاهي که علي و فاطمه ع را در ابتداي زندگاني به نزد پيامبر ص ميکشاند که درباره کارهاي زندگي از وي مشورت بخواهند و پيامبر اکرم ص کارهاي درون خانه را به خانم خانه و کارهاي برون خانه را به مرد خانه ميسپارند.
ببينيم حضرت فاطمه ع در مقابل اين تقسيم کار، چه نظر دارد. حضرت فرمودند: «جز خدا نميداند که چقدر شاد شدم که پيامبر ص تحمل زحمت خانه را به دوشم گذاشت.»
آري حضرت صديقه طاهره اين مطلب را بيان مينمايند و مديريت خانه را كه به جز از زن برنميآيد برميگزينند و به آن افتخار مينمايند. چه اينكه كار زن در خانه كه از مرد بر نميآيد فقط شستن و رفتن نيست بلكه مديريت عاطفي و معنوي منزل است.
آري، اگر كار بيرون منزل نيز به گونهاي باشد كه جز از زن بَرنياد، لازم است زن ايثار نموده و با حفظ شرافت، عزت و عفت آن را به دوش كشد. اينجاست كه زن ميتواند افتخار كند كه به مانند فاطمه زهرا عليهاالسلام، آنگاه كه نياز اُفتد، از كار بيرون منزل نيز ترسي ندارم.
ديگر خصوصيت يادكردني زندگي خانم فاطمه عليهاالسلام در مديريت منزل، اين است كه بانو، خانهداري را نه فقط در حاكميت وظايف حقوقي و فقهي ميبيند بلكه در نگاه ايشان اخلاق بر تمام ارتباطهاي ديگر سايه افكنده است. روايت ذيل به روشني جايگاه اين اصل را به تصوير ميكشد.
روزي حضرت علي عليهالسلام پس از مدتي بيرون بودن از منزل به خانه آمدند و از حضرت فاطمه ع پرسيدند: چيزي در منزل براي خوردن هست؟ حضرت فاطمه ع چيزي براي پزيرايي در منزل نداريم و دو روزي است كه وضع اينگونه است. حضرت علي ع كه معلوم است در اطراف مدينه بودند، فرمودند چرا به من خبر نداديد تا براي منزل چيزي تهيه كنم؟
حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام فرمودند: از خدا حيا نمودم كه از همسرم چيزي تقاضا نمايم كه احساس كردم توانش را ندارد.
عفت و پاكدامني
جامعه پويا و موفق جامعهاي است كه در مسير دستيابي به قلههاي رشد و بالندگي از اصول خويش دور نيفتد و موانع را بر طرف سازد. يكي از موانع رشد و حتي از عوامل سقوط جوامع، فرو غلطيدن در امور مادي و بيعفتيها است.
زن كه به خاطر ويژگيهاي جسمي و روحي از لطافتهاي خاصي برخوردار است عفت و پاكدامني او حساسيت بيشتري دارد. از اين رو حضرت زهراي طاهره با حساسيت خاص اين امر را مد نظر قرار داده بودند. گزارشهاي رسيده از زندگي آن حضرت به روشني اين امر را به ما مينمايد.
نكته قابل توجه اين است كه اين دقت، در پاكدامني و عفت، بر حضور ايشان در اجتماع تأثير نگذاشته و به هنگامه لزوم چنان با اقتدار در جامعه حضور يافتهاند كه تاريخ با افتخار از آن به عنوان الگوي حضور اجتماعي زنان ياد مينمايد.
بي مناسبت نيست در اينجا به امر پوشش اشارهاي داشته باشيم.
پوشش مناسب زنان
فلسفه اصلي لزوم پوشش براي زن و مرد در سطح جامعه، حفظ عفّت عمومي و صيانت از فضاي معنوي جامعه و تحريك نشدن افراد به سوي شهوت¬ها و هوس¬ها است. در فضايي كه خانم¬ها، با حجابي ناقص يا بدون حجاب در منظر افراد نامحرم حاضر گردند و افزون بر زيبايي طبيعي خود، با آرايش¬هاي مصنوعي نيز بر زيبايي و جاذبه خود بيفزايند و پيوسته به نمايش آن بپردازند، زمينه مساعدي براي فساد اخلاقي فراهم مي¬گردد و آرامش روحي بينندگان و بويژه جوانان را، سلب مي¬نمايد. روشن است كه به دليل وجود ميل طبيعي به جنس مخالف در درون افراد، اين موضوع، هيچ گاه حالت طبيعي و بي اثر به خود نمي¬گيرد و برداشتن مرزهاي حجاب، به كاستن اثرات نامطلوب آن نمي¬انجامد.
امام رضا(ع) مي¬فرمايند: نگاه كردن به موهاي خانم¬هاي شوهردار و ديگر خانم¬ها حرام شد، به دليل آن كه مردان را به سمت شهوت¬ها و هوس¬ها تهييج مي¬كند و تهييج نيز فرد را به فساد سوق مي¬دهد.»
آمار بسيار بالاي مفاسد اخلاقي و جنسي در كشورهايي كه حجاب بانوان، قانوني نيست، تأييدي بر اين مطلب است.
آنچه از آموزه¬هاي ديني برمي¬آيد، حجاب مطلوب زن در هر زماني برابر است با رعايت موازين ثابت شرعي به اضافة عرف رايج. در توضيح اين مسئله ميتوان گفت:
براي آن كه پوشش مطلوب زن در برابر نامحرم تحقق يابد، بايستي دو عامل با هم در نظر گرفته شود:
عامل نخست: آن است كه موازين شرعيِ ثابت و تغيير ناپذير در اين باره، رعايت گردد. اين موازين عبارتند از:
پنهان داشتن زينت و زيبايي. قرآن در آيه 31 سورة نور، كه مهمترين آيه دربارة پوشش زن است، سه بار بر پنهان داشتن زينت زن تأكيد فرموده است. اين بدان رواست كه عامل تحريك كنندگي-كه فلسفه تشريع حكم حجاب است- بيش از همه در زينت و زيبايي زن نمود مي¬يابد. گسترة اين واژه، هر گونه زيبايي و جاذبة جنسي زن را شامل مي¬شود، به ويژه آرايش¬هاي غليظ و خيره كننده و حتّي لباس¬هاي زيبا و جذابّ. بنابراين، صرف پوشيده بودن بدن، كافي نيست و آشكار كردن لباس¬هاي زينتي مخصوص، كه به طور معمول زير لباس عادي يا پوشش روين مي-پوشند نيز، جايز نيست.
دومين موردي كه از موازين ثابت شرعي به شمار مي¬رود، تمام بدن زن در برابر نامحرم –جز صورت و دو كف دست- است. هرچند در مواردي، زينت نيز به شمار نيايد. قرآن كريم، پوشيدن سر، گريبان، زير گلو و سينه را با اين جمله، الزامي فرموده است: «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ نور(24)/31: و بايد روسرى خود را بر گردنِ خويش [فرو] اندازند. »
واژة خُمُر جمع خمار، به معني چيزي است كه زن با آن، سر خود را مي¬پوشاند. از شأن نزول آيه برمي¬آيد كه زنان، پيش از نزول آيات حجاب، روسري خود را از پشت گوش¬ها رد كرده و اطراف آن را به پشت سر خود مي¬انداختند و در نتيجه، گوش-ها، گوشواره¬ها، گردن و گريبان آن¬ها، نمايان بوده است. تا اين كه آيه ياد شده نازل گرديد و دستور داد روسري خود را بر گريبان اندازند.
عامل دوم: در نظر گرفتن عرف است. مقصود از عرف در اين جا، عرف رايج زنان در نوع پوشش در سطح يك جامعه است. بدين معنا كه پوشش رايج، مي¬تواند در تعيين حجاب مطلوب يا برتر، تأثير گذار باشد.
براي مثال، در كشور و يا شهري كه عموم خانم¬ها، از چادر مشكلي و حتّي پوشيه استفاده مي¬كنند اگر خانمي با مانتو روشن و بدون چادر در جمع حاضر ¬شود، زمينة تحريك كنندگي را دارا است، در حالي كه در منطقه¬اي كه غالب خانم¬ها با همين پوشش ظاهر مي¬شوند، چنين زمينه¬اي فراهم نمي¬گردد.
نيك روشن است كه اين دستور، به منظور تحريك نكردن افراد است. نيز به همين جهت، رنگ لباس مورد تأييد براي خانم¬ها نيز، تابعي از همين مسأله بوده و بسته به شرايط محيطي و ميزان تحريك كنندگي آن، احكامي متغيّر خواهد داشت.
در پايان اين بخش لازم است يادآوري شود كه حضرت فاطمه ع حجاب را نه تنها در پوشش فقط بلكه در عدم ارتباط غير ضرور با نامحرم ميدانند و هنگامي هم كه ضرورت اقتضا نمايد ارتباطي حداقلي و با رعايت موازين و خط قرمزها. لذا هنگامي كه با نامحرمي نابينا روبرو ميگردد كه به دعوت پيامبر ص پا به منزل گذاشته است خود را به گوشهاي ميكشد و در جواب پيامبر ص كه از فلسفه اين رفتار پرسش مينمايند، به نكتهاي ظريف اشاره ميكنند كه نشان از اصل عدم تحريك جاذبهاي ميان دو جنس دارد.
آياتي در حق فاطمه ع
سختيهاي دنيا و شيريني آخرت
علامه مجلسي در بحارالانوار از تفسير ثعلبي، از امام صادق(ع) نقل مي كند كه: رسول اكرم(ص)، فاطمه زهرا(س) را ديدند كه لباسي از پوست شتر بر تن داشت و به دست خود (گندم يا جو) آسياب مي كرد و فرزند خود را نيز شير مي داد. اشك از چشمان رسول خدا(ص) سرازير شده و فرمودند: دخترم، تلخي و سختي دنيا را پيشاپيش بچش تا شيريني آخرت را پس از آن دريابي.
عرض كرد: اي رسول گرامي پروردگار، خداي بزرگ را بر نعمت هايش سپاس مي گويم و به خاطر بخشيده هايش شكر فراوان دارم. پس از اين گفتگو بود كه آيه ششم سوره ضحي نازل شد: «ولسوف يعطيك ربك فترضي». «به زودي پروردگارت آن چنان بخششي بر تو نمايد كه راضي و خشنود گردي».
قيامت و دستگيري از شيعيان و دوستداران
در تفسير آيات چهارم و پنجم سوره روم: «... يومئذ يفرح المؤمنون بنصرالله ينصرمن يشاء...» «در آن روز مؤمنان بخاطر ياري خداوند خوشحال خواهند شد و او هركس را بخواهد ياري مي دهد.» شيخ صدوق از رسول خدا(ص) روايت مي كند كه حضرت از جبرئيل سؤال كرد: حبيب من جبرئيل، چرا فاطمه در آسمانها به «منصوره» و در زمين به «فاطمه» نام گرفت؟ جبرئيل فرمود «او در زمين فاطمه ناميده شد زيرا كه شيعيان او از آتش جهنم و دشمنانش از محبت او دور شدند و در آسمانها نيز منصوره ناميده شد، (به خاطر ياري نمودن مؤمنان در قيامت) آنچنانكه مراد از قول خدا در آيات «يومئذ يفرح المؤمنون بنصرالله ينصر من يشاء» ياري فاطمه ع به محبان و دوستدارانش در قيامت است.
خانه آسماني
علامه مجلسي از انس بن مالك و بريده نقل مي كند كه: رسول خدا(ص) آيه 37 سوره نور را قرائت نمودند: «في بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر اسمه يسبح له فيها بالغدو والاصال» در اين هنگام مردي برخاست و سوال كرد: يا رسول الله، اين خانه ها كدام است؟ حضرت فرمودند: خانه هاي انبياء. يكي از اصحاب برخاست و پرسيد: اي رسول خدا، آيا اين خانه نيز از همان خانه هاست؟ (به خانه علي و فاطمه اشاره نمود) حضرت فرمود: آري از برترين آنهاست.
اجر رسالت
در تفسير آيه 23 سوره شوري كه خداوند متعال مي فرمايد: «(اي رسول ما به امت) بگو: من از شما اجر رسالت جز اين نخواهم كه موّدت و محبت مرا در حق خويشاوندان منظور داريد.» ابن عباس نقل مي كند هنگاميكه اين آيه نازل شد، گفتند: اي فرستاده خدا، آنان كه خداوند متعال ما را به محبت و دوستي شان امر فرمود، چه كساني هستند؟ حضرت فرمودند: علي و فاطمه و دو پسران آنها.