بسم الله الرحمن الرحیم
جاری حکمت
ای خورشید پنجمین! به فرخندگی میلاد مهربان تو بود که فقاهت و دین، درخشان تر جلوه گری کرد و شریعت شناسان از شریعه همیشه جاری دانش خدایی تو تشنگی خویش را فرو نشاندند.
اي از خاندان متبرك نور! اينك در عصر چراها و در روزگار شبهه هاي ايمان سوز، زمزم كلام و پيام الهي توست كه در دل و جان دين باوران، صفا مي پرورد. حضور آفتابي توست كه پس از قرن ها بر سرزمين تيره جهل هاي ما پرتو مي افكند و نور مي افشاند.
ميلاد تو، طلوع شكوهمند راستي بود تا انسان بداند كه فضيلت چيست و پاكي كدام است. از دستان دريايي تو بودكه مرواريد هاي معرفت و بينش محمدي، بر ساحل انتظار مشتاقان مي ريخت و دامن دامن گوهر به دوستداران مي بخشيد.
اي پنجمين نشان شكوهمند خداوند! ميلاد تو در لحظه هاي شادمان مدينه، پيغام دار راستي و نيكي است و ما دوستداران نام تو جان و دل به مهر تو زيبا مي كنيم و آواز مي دهيم:
السلام عليك ايها الامام الباقر و رحمه الله و بركاته
ضمن عرض تبریک و تهنیت به مناسبت حلول ماه رجب ماهی که معروف به ماه ولایت است این مناسبت را بهانه میکنیم ، ورقی را پیرامون شخصیت علمی از کتاب وجود اولین مولود مبارک این ماه حضرت امام محمد باقرعلیه السلام به مطالعه مینشینیم و سپس گوشهای از فعالیتهای آن حضرت در امر مبارزه با انواع انحرافات عقیدتی، فکری و سیاسی بیان خواهیم نمود. اما پیش از آن، نگاهی گذرا بر شرح حال آن حضرت امری لازم مینماید.
او که نامش محمد، کنیهاش ابوجعفر و القابش ذاکر، شاکر، صابر و باقر بود، تنها امامی است که در دامن پدر و مادری علوی چشم به جهان گشود، پدرش امام سجادعلیه السلام و مادرش فاطمه امعبدالله دختر امام حسن مجتبیعلیه السلام بود. این رخداد مبارک سه سال پیش از حادثه کربلا در روز جمعه اول ماه رجب سال 57 هجری صورت گرفت.
بنابراین، او که تنها سه بهار از عمر شریفش گذشته بود، در واقعة کربلا حضور داشت، او در عین کمی سن، روایتگر برخی وقایع تلخ این حادثة بزرگ است، از جمله آنکه آن امام راجع به انحراف کوفیان و جزم آنان بر شهادت جدش امام حسینعلیه السلام فرمود: خود دیدم که آنان جدم حسینعلیه السلام را خارجی و فردی شورشگر علیه دستگاه اموی میدانستند، از این رو او را واجب القتل دانسته و برای به شهادت رساندن آن امام، از یکدیگر سبقت میگرفتند «کلٌّ یَتقرّبُ بِدَمِه إلی الله».
آن حضرت در سن 38 سالگی در سال 95 که پدرش به شهادت رسید عهده دار امر امامت گردید، و سر انجام در روز دوشنبه هفتم ماه ذی الحجه سال 115 به فیض عظمای شهادت نائل آمد. بر اساس این تاریخ، مدت امامت آن حضرت 18 سال و عمر شریفش حدود 57 سال میباشد.
نقش امام باقرعلیه السلام در مبارزه با انواع انحرافات
بحران فکری، فرهنگی و اعتقادی یکی از مهمترین مشکلاتی است که پس از رحلت پیامبر اکرم صل الله وعلیه وآله برای جامعة اسلامی آن عصر رخ داد. این از آن رو بود که جریانهای سیاسی و امویان قدرت طلب، دست جامعه را از دامان عترت کوتاه ساختند و از میان آن دو امانت گرانبها که آن رسول رحمت از خود به جا گذاشت، تنها قرآن به عنوان منبع احکام و مرجع شناخت عقاید مورد عمل قرار گرفت.
هر چند قرآن از نظر ماهیت و محتوا هیچ کمبودی نداشت و ندارد اما این فکر بشر است که ناتوان از پی بردن به عمق قرآن و تفسیر بینقص آن است. از این رو آنان که از خاندان عصمت که به حق قرآن ناطقاند فاصله گرفتند، در میدان عقاید، یا در دام جبر گرفتار شدند و یا به تفویض روی آوردند، و در عرصة سیاست، یا به ستایش حاکمان جائر و قدرت طلب پرداختند و یا به نفی مطلق حکومت و حاکمیت دینی معتقد شدند، همچنانکه در دنیای عبادت و نیایش نیز یا از دنیا دست کشیده و به دامن رهبانیت افتادند و یا آنکه به چنگ دنیا و مظاهر آن گرفتار شدند و سر به بیراهه گذاشتند. از این رو باید گفت: هر که تشنة معرفت باشد و بخواهد از این کتاب آسمانی و دیگر اسرار الهی بهره مند گردد لازم است از راهش وارد شود، خاندان عصمت تنها راه ورود به این گنجینة الهی و سیراب شدن از معارف الهی میباشند. راهنمائیهای پیامبرصل الله وعلیه وآله راهگشای این راه است که خود را شهر علم و علی و فرزندانش را تنها راه ورود به این شهر معرفی کرده است: أنا مدینه العلم و علی بابها فمن اراد المدینه فلیأتها من بابها.
امام علیعلیه السلام نیز در بیان این واقعیت و تفسیر سخن پیامبرصل الله وعلیه وآله فرمود: ما خاندان پیامبر یارانی شایسته برای آن حضرتیم و خزانه دار معارف الهی و درهای علم و عملیم، به هر خانهای باید از در وارد شد و آنان که از راهی دیگر به خانه در آیند دزد خوانده میشوند.
هر مسلمان منصفی که از معارف الهی بهرهای برده باشد، به درستی این را قضاوت خواهد کرد که ارزشها و کرامتها در قرآن بر اهل بیت منطبق بوده و در سیمای آنان متجلی است. و خواهد فهمید که این خاندان گنجینههای خدایند، اگر لب به سخن گشایند راست میگویند و اگر سکوت اختیار کنند کسی به حق بر آنان پیشی نگیرد.
امام باقرعلیه السلام در زمانی که بیش از نیم قرن از رحلت پیامبرصل الله وعلیه وآلهگذشته بود و تنشهای فکری به اوج خود رسیده بود پا به عرصة اجتماع گذاشت و عهده دار مسئولیتی بس سنگین گردید، از این رو میباید تدابیر علمی و تأثیرگذار میاندیشید و حوزهای عظیم تشکیل میداد و شاگردانی فهیم تربیت میکرد تا با پاسخگویی به شبهات موجود و تصحیح اندیشههای انحرافی، به تحکیم پایههای اعتقادی در جامعة اسلامی بپردازد.
آن حضرت افزون بر ایفای نقش در عرصة اجتماع و سیاست، در امر تحکیم پایههای اعتقادی پیروان خود فعالیتهای چشم گیری داشت که در این فرصت برخی از آن موارد را مرور میکنیم.
1. مبارزه با اندیشة خوارج
هر چند خوارج و اندیشة آنان پس از جنگ نهروان، به شدت تضعیف شد اما با گذشت زمان به تجدید قوا پرداخته و به حرکتهای فرهنگی و اجتماعی دست زدند. این حرکت که در زمان امام محمد باقرعلیه السلام به اوج خود رسیده بود میطلبید که آن حضرت مبارزه با این اندیشة انحرافی را در دستور کار خویش قرار دهد.
ایشان که ریشه انحراف خوارج را در جریان حکمیت امام علیعلیه السلامبا معاویه میدید، در پاسخ به انحراف آنان، هم از قرآن نمونهای بر جواز حَکَم می آورد که آیة "فابعثوا حکما من أهله و حکما من اهلها"[1] نمونهای بر این واقعیت است، و هم به سیرة سیاسی پیامبر اکرمˆ استناد میکرد که پذیرش حکمیت سعد بن معاذ در حکمیت با بنی قریضه نمونهای بر این سیاست است.
2) مبارزه با جبر گرایی
آیات قرآن بیانگر ابعاد مختلف دین است. اگر تفسیر صحيح هر آیه معلوم نگردد، معرفت دینی صحيحي به دست نميآيد و گاه موجب انحراف ميشود. دور ماندن از مکتب اهل بیت، عاملي مهم در انحراف از صراط مستقيم است. چه اينكه ديگران آشنایی با منطق وحی نداشته و از شیوة جمع میان آیات ناآگاهند. لذا مشاهده ميكنيم بسيار از بريدگان از اهل بيت ع گرفتار افراط و یا تفریط شدند، گروهی به جبر (مجبور بودن انسان در رفتار خويش) گرویدند و گروهی در دام تفویض (آزادي مطلق در رفتار) گرفتار شدند.
امام باقر† که در عصر خویش بیش از دیگران از این انحرافات رنج میبرد، در بیانی ساده در پاسخ به انحراف قايلان به جبر فرمود: لطف و رحمت خداوند به خلق بیش از آن است که آنان را به انجام گناهان مجبور سازد و سپس ایشان را به خاطر کارهایی که به اجبار انجام دادهاند مجازات کند.[1]
3. برخورد با غالیان
در زمان حکومت امویان و مروانیان، مردم تحت تأثیر حکام جور و دستگاه حکومتی قرار گرفتند و برخی تا آنجا از خاندان رسالت فاصله گرفتند که ناسزاگویی و توهین به این خاندان را وظیفة خود میدانستند، همان طور که در مقابل آنها، گروهی دیگر به انگیزه موضعگیری علیه حکومت وقت یا هر انگیزهای دیگر، در تعظیم جایگاه این خاندان تا بدان جا پیش رفتند که قائل به الوهیت آنان شدند.
امام باقرعلیه السلام که رفتار چنین افرادی را زیر نظر داشت، از هر فرصتی استفاده میکرد و به افشای چهرة آنان و انکار بافتههای آنان میپرداخت؛ گاهی برخی را مانند مغیره بن سعید، به بلعم باعورا تشبیه میکرد[2] و گاهی از برخی مانند حمزه بن عمار بربری، بیزاری میجست[3] و یا آنها را از خود طرد میکرد[4] و نیز گاهی از شدت ناراحتی، برخی را مانند بیان تبّان لعنت میکرد.[5]
این نوع برخورد امام باقر† با غالیان، نه تنها عبرت و منعی بود برای آن دسته از مردم معاصر امام که دربارة خاندان عصمت به افراط رفته بودند که هشداری برای همگان در طول تاریخ و از جمله در عصر ماست که متأسفانه در میان مداحان و بچه هیئتیها به چشم میخورد
4) مقابله با بدعت و بدعت گذاران
بدعت در نظام عقیدتی اسلام یکی از نمودهای بارز انحراف از مسیر وحی میباشد که عوامل و انگیزههای مختلفی در پیدایش آن مؤثر است که عبارتند از:
الف: جهل به مبانی و معارف اصیل اسلامی
پیرایهها و باورهای خرافی که گاه در محیطهای مذهبی رخ مینماید و به عنوان دین و باورهای دینی تلقی میگردد اغلب ناشی از بی اطلاعی مردم از مبانی اصیل دینی است.
ب: وجود تعصبها و رسوم غلط اجتماعی
وجود تعصبها و رسومی که به غلط در جامعه انتشار مییابد گاهی آنچنان پیش میرود که به وسیله ای برای بدعت و بدعت گذاری تبدیل میشود.
امام باقرعلیه السلام در مبارزه با بدعت و بدعت گذاران، هم به تبیین مبانی و سنتهای اصیل اسلامی پرداخت و هم نفی و طرد بدعتها را در محدوده رسالت علمی و عملی خود قرار داد.
آن حضرت که این رسالت را از اجداد گرامیاش به ارث برده بود، با استفاده از این سخن امام علیعلیه السلام که فرمود: ما اُحدِث بدعةٌ إلا تُرِک بها سُنّة[6] فرمود: کسی که روش و دینی غیر از دین خدا پی نهد مشرک است.[7] در جای دیگر فرمود: کسی که به بدعت و سخنان باطلی که به دروغ بر خدا بسته میشود گردن نهد و به آن پایبند باشد دین ندارد.[8]
ج: غرض ورزی و تدابیر حیلت گرانه عناصر ضد دین
آنان که در باطن خویش با پیام وحی بیگانهاند و با شریعت تضاد دارند آنگاه که در مبارزه با اسلام احساس ناتوانی کنند میکوشند تا با نفوذ دادن ایدههای غیر دینی در مجموعه باورهای مکتبی، به طور خزنده ماهیت اصلی دین را تضعیف کنند.
این حرکت حرکتی منافقانه است که قرآن در نکوهش آن میفرماید: وای بر کسانی که کتابی تحریف شده را با دستهای خود مینویسند سپس میگویند: این از جانب خداست تا بدان بهایی ناچیز به دست آورند.[9]
5) مبارزة با اجتهادهای ناصحیح
هر چند اصول عقیدتی ثابت و تغییر ناپذیر است اما امور زندگی فردی و اجتماعی بشر همواره متغیر است. لذا شناخت حکم الهي درباره هر حادثه نیازمند اجتهاد و استنباط است، از این رو فقیهان میکوشند تا با استفاده از مبانی دین و منابع فقهی، مسائل جدید و مورد ابتلای مردم را کشف و به آن جواب دهند. امّا سوگمندانه برخی از دورماندگان از مكتب اهل بيت ع با استفاده از ملاکهای نادرست و با در پیش گرفتن شیوههای غلط، راهي را پيمودهاند كه حرف دين را منعكس نمينمايد و زمينه نمايش چهرة ناصحيح از دین ميشود. تکیه بر فهم شخصی در استنباط احکام و به تعبيري بکار گیری قیاس و استحسان از جملة همین شیوههای غلط است که برخي از فرق اسلامي به آن روي آوردهاند. یکی از محورهای عمدة تعلیمات امامان، به ویژه امام باقر و امام صادق ع، مبارزه با انحراف در برداشتهاي ناصحيح از دين و روشهاي ناصحيح اجتهاد بوده است.
امام باقرعلیه السلام در برخورد با این ملاکهای غلط، گاه شاگردانش را از تعامل و ارتباط با اصحاب اجتهادهاي باطل نهی میکرد، چنانکه به زراره فرمود: ای زراره! مبادا با اصحاب قیاس دمخور شوید چرا که آنان اخبار را تأویل برده و به غلط توجیه میکنند و بر خدا دروغ میبندند.[2] و گاه استحسان و قیاس را نوعی شرک معرفی میکرد و میفرمود: کمترین مرحلة شرک آن است که انسان دیدگاهی را بنیاد نهد و سپس آن را معیار حبّ و بغض خود قرار دهد.[3]
6) مبارزة بیامان امام با انحرافات سیاسی
بینش سیاسی ائمهعلیه السلام همان بینشی است که قرآن ترسیم نموده و به پیروان خود نشان داده است. ضرورت مبارزه علیه کفر، شرک و ستم از جمله محورهای مهم بینش سیاسی قرآن است. امام باقرعلیه السلام که مانند هر امام دیگری در احیای این بینش قرآن تلاش میکرد، یک لحظه در جبهه گیری علیه دستگاه جور آرام نگرفت.
هر چند آن امام به دلیل عدم شرایط لازم، برای از میان برداشتن حاکمان جائر، به جمع آوری نیروی رزمی و قیام علنی روی نیاورد اما روح ظلم ستیزی علیه فرمانروایان ستمگر را در کالبد پیروان و اصحاب خود دمید، چنان که آن حضرت در انجام این رسالت و رواج این بینش فرمود: باید نسبت به کسانی که به مردم ستم می ورزند و در زمین سرکشی می کنند به جهاد برخاست ... پس به جهاد با متجاوزان ادامه دهید تا به فرمان خدا گردن نهند و دست از ظلم و تجاوز بردارند (فجاهدوهم بأبدانکم...)[10]
آن حضرت در مبارزة بیامان خود با ظلم و ستمگری، گاه با استفاده از پند و اندرز و به کارگیری عقل و منطق به مصاف با دشمن میرفت، چرا که مبارزه با کجرویها، تنها مستلزم حرکتهای قهر آمیز نیست بلکه گاه می طلبد تا با منطق و برهان، خواسته های مشروع را مطرح ساخت و به این وسیله زمینه تحول فکری و فرهنگی را پدید آورد و گاهی با بر حذر داشتن مردم از پیروی حکام جور، به مخالفت با آنان میپرداخت، چنانکه در تفسیر آیة "اذ تبرء الذین اتّبِعوا مِن الذین اتّبَعوا"[11] فرمود: به خدا قسم که این پیشوایان، همان رهبران ستمگرند که در روز قیامت از پیروان خود دوری و بیزاری میجویند[12] و در جای دیگر حکام جور و پیروان آنان را دور از دین الهی و معنویت معرفی کرده میفرماید: إن ائمه الجور و اتباعهم لمعزولون عن دین الله.[13]
دستاوردها
زندگی پر برکت امام باقرعلیه السلام دستاوردهایی ارزشمند برای اسلام و جامعه اسلامی در پی داشت. از آن رو که در این نوشتة کوتاه نمیتوان به تفصیل از عهدة این دستاوردها برآمد، به عنوان حسن ختام در پایان این مختصر به بیان فهرست برخی از این دستاوردها بسنده می کنیم:
1) تحکیم مبانی عقیدتی در جامعه اسلامی
2) نقد و تخطئه اندیشههای انحرافی
3) بسط و گسترش فرهنگ فقهی و احکام شریعت
4) مبارزه با روشهای غلط در امر اجتهاد و استنباط احکام فقهی
5) تحکیم سرّی بنیاد تفکر شیعی و رهبری این تفکر بسوی اندیشههای ناب
6) حفظ تشکیلات شیعی از خطر انهدام در حکومت امویان و مروانیان
7) ارائه الگوهای عملی به جامعه در زمینه عبادت و کار و تلاش
8) حفظ وحدت و یکپارچگی در جامعة اسلامی
9) دعوت به پایمردی در راه دفاع از ارزشهای اسلامی و انسانی
10) ترویج فرهنگ جهاد و شهادت در میان مسلمانان به ویژه شیعیان
11) ترسیم چهرة فرمانروایان ستمگر و افشاگری علیه آنان
12) منع شیعیان از تقرب به سلاطین و همکاری با حکام جور
عیدتان مستدام – التماس دعا
0 نظرات:
ارسال یک نظر